نهج الشهداء | شهدای بخش های گله دار و اسیر

سنگر حفظ و نشر آثار شهدای مناطق اسیر و گله دار

نهج الشهداء | شهدای بخش های گله دار و اسیر

سنگر حفظ و نشر آثار شهدای مناطق اسیر و گله دار

نهج الشهداء | شهدای بخش های گله دار و اسیر

اگر اذن دهند سعی بر این داریم که از لاله های خونین بگوییم،‏ تا شاید نگاهمان کنند و دستی بر آرند و ما را از این منجلاب دنیا بیرون کشند...
«سنگر حفظ و نشر آثار شهدا و رزمندگان منطقه ی گله دار و اسیر»

ویژه نامه ی «شهید غلامحسین میرزایی»

| پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۲۱ ب.ظ

بسم الله الرّحمن الرّحیم

شهید غلامحسین میرزایی

پوستر 1| شهید غلامحسین میرزایی از شهدای شهر گله دار

 

شهید غلامحسین میرزایی

پوستر 2| شهید غلامحسین میرزایی از شهدای شهر گله دار

 

شهید غلامحسین میرزایی

پوستر 3| شهید غلامحسین میرزایی از شهدای شهر گله دار

 

 

 

مختصری از زندگینامه ی شهید غلامحسین میرزایی

اولین روزهای خرداد ماه سال 1346 در شهر «گله دار» و در خانواده ای مستضعف دیده به جهان گشود. در هفتمین سال زندگی، راهِ مدرسه را در پیش گرفت و در زادگاهش به تحصیل پرداخت که به دلیل مشکلات زندگی از درس خواندن محروم ماند و کلاس پنجم را نیز نتوانست تمام کند و در آغاز سنین نوجوانی به کار و فعالیت پرداخت.

یازده ساله بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و گل بوته های امید در وجودش جوانه زد.

با شروع جنگ تحمیلی به دلیرمردان گمنام بسیج ملحق شد و در آموزش های نظامی شرکت کرد. او در سال 1362 در حالیکه شانزده ساله بود، در عملیات والفجر2 در منطقه ی «پیرانشهر» و در فتح «تپه های حاج عمران» حضور پیدا کرد.

سپس داوطلب خدمت نظام شد و پس از اتمام دوره ی آموزشی در کرمان، برای بار دوم به مناطق جنگی رفت و 23 ماه در محورهای مختلف عملیاتی با دشمن پیکار کرد.

سرانجام در شامگاه خونین روز 22 اسفند ماه سال 1366 در حالی که در جبهه ی «زبیدات» مشغول حراست از مرزهای میهن بود، در معرض تیرباران دشمن قرار گرفت و شهد شهادت را نوشید.

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی در منطقه ی زبیدات

 

خاطره ای زیبا از شهید غلامحسین میرزایی

خاطره از: عبدالله مظاهری

هنوز انقلاب نشده بود و با چند نفر از دوستان، مسابقه ی فوتبالی رو تدارک دیده بودیم که تیم ما طرفدار «امام خمینی» بود و اسم تیممون رو «خمینی» گذاشتیم. اما چند نفر هم که مخالف ما  و طرفدار «شاه» بودند؛ اسم تیمشون رو «محمد رضا شاه» گذاشتند. قرار شد با هم مسابقه بدیم و این مسابقه از اعتقاد ما نشأت می گرفت که می خواستیم تیم طرفدار شاه رو شکست بدیم. آماده ی مسابقه که شدیم، دیدم «غلامحسین» به کنار زمین مسابقه اومده و میگه: «منم می خوام بازی کنم». رفتم پیشش و بهش گفتم این یه مسابقه است و ما «تیم خمینی» هستیم و اون چند نفر هم «تیم شاه». تو می خوای تو کدوم تیم بازی کنی؟ یکمرتبه «غلامحسین» برافروخت و با اینکه نوجوون بود و سن و سال کمی هم داشت و از عشق او به امام خمینی هم مطلع بودیم و همچنین جرأت زیادی هم داشت، کمربندش رو باز کرد و گفت. تیم شاه؟ او با کمربند خود به دنبال افراد تیم شاه کرد و حتی بزرگتر از او هم پا به فرار گذاشت و از او میترسیدند.

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی و دوستانش در حیاط حسینیه ی قدیمی پنج تن آل عبا (علیهم السّلام) گله دار

 

خاطره ای از نحوه ی شهادت «شهید غلامحسین میرزایی» از زبان همرزمش «اسماعیل اکبری»

در خاک عراق و در منطقه ی زبیدات، نزدیک ساعت 12 شب، غلامحسین در کمین نگهبانی نشسته بود و من هم به عنوان بیسیم چی در سنگر نشسته بودم و با غلامحسین ارتباط برقرار میکردم و با هم صحبت می کردیم.

نزدیک ساعت 2 شب بود که یکمرتبه صدای آه و ناله ای از پشت بی سیم شنیدم و به سرعت رفتم به طرف غلامحسین و دیدم که تیر سیمینفی به پیشانی اش اصابت کرده و پشت سرش بیرون زده است و روی زمین افتاده بود و وقتی که بالای سرش رسیدم دیدم هنوز زنده است و به من گفت: «دیدی خوابم تعبیر شد»؛ من هم سریعاً آمبولانس را اطلاع دادم و میخواستم او را به درمانگاه گردان انتقال دهم و او حدود پنج دقیقه ای با من صحبت می کرد و شروع به وصیت کردن کرد و میگفت دیدی خوابم تعبیر شد.

من هم به یاد خاطره ی آن خوابی افتادم که چند وقت قبل غلامحسین در محل آموزشی کرمان برایم تعریف کرده بود و می گفت که پدرم در خواب گفته که من می خواهم خمس فرزندانم را بدهم و انگار من انتخاب شده ام. غلامحسین میگفت من در خواب دیدم که هر جا هستم تو هم با من هستی و وقتی شهید می شوم تو هم هستی. او وقتی که خدمتش وارد 20 ماهگی شد به من گفت نزدیک است و انگار می فهمید که شهید می شود و منتظر شهادتش بود.

در آمبولانس بودیم و روی پایم خوابیده بود که «غلامحسین» آرام اما بی قرار، به آن چیزی که آرزو داشت رسید و با شهادتش به لقاءالله پیوست.

«غلامحسین» از لحاظ تقوا و نماز و دیگر واجبات دینی خیلی مقیّـد بود و همیشه کتابی در مورد امام علی (علیه السّلام) می خواند و در بین افراد گروهانِ ما سرآمد بود و به همین دلیل او به عنوان ارکان به حساب می آمد و مسئول عقیدتی شد.

شهید غلامحسین میرزایی

خاطره ای از نحوه ی شهادت شهید غلامحسین میرزایی از شهدای والامقام شهر گله دار

 

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی

 

شهید غلامحسین میرزایی

پوستر | قسمتی از وصیت نامه ی شهید غلامحسین میرزایی

 

وصیّت نامه ی شهید غلامحسین میرزایی

حمد و ستایش مخصوص خدایی است که خواندن و نوشتن را به ما آموخت و به قلم و نوشته هایش سوگند خورد. سلام و درود خدا بر پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) تنها نجات بخش انسان از قید اسارتها و بردگی ها.

سلام و درود خدا بر امامان و رهبران راستین تشیع که درس پیروزی خون بر شمشیر را خود، در عمل به دیگران نیز آموختند.

سلام و درود خدا بر رهبر کبیر و سازش ناپذیر جهان اسلام، حضرت امام خمینی که اسلام را از اِنزوا بیرون آورد و حیثیت و آبروی از دست رفته ی مسلمانان را بار دیگر به دامان اسلام و قرآنن بازگرداند.

برادران و خواهران! بدانید که من با کمال میل این راه را پذیرفتم. به این انتخاب نیز افتخار می کنم؛ زیرا که این راه، راهِ علی و راه حسین (علیهم السلام) است و من مقلِّد نائبُ الإمام، خمینیِ بت شکن وغلامِ حسینم. زیرا که این راه، راهِ رستگاری است و صراط مستقیم می باشد و راه خوشنودی است.

گریه نکن ای مادر عزیزم! که هر قطره اشک تو تیری است بر جگرم. سرت را بلند کن و با صدای بلند بگو: «ما پیروزیم» و ما به مادرانی چون شما وعده خواهیم داد که شمایید در بهشت موعود، چون هدیه کردید فرزندانتان را در راه خدا؛ پس گریه نکن چون امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشک نریخت».

دوستان عزیز! امیدوارم مرا ببخشید و با دشمنان اسلام و قرآن و امام همیشه در ستیز باشید و مواظب باشید که این رهبر مستضعفان و یاور قرآن را غمگین نگذارید.

در این هنگام که وصیت نامه ام را می نویسم، به یاد شهدای اسلام، به خصوص بهشتی ها و رجایی ها و باهنرها که به شهادت رسیده اند، می باشم. امید است هر چه زودتر نیروهای اسلام بر کفار پیروز شوند. ولی به گفته ی امام باید صبر کرد و ما به پیروزی نیروهای اسلام بر کفر اطمینان داریم؛ زیرا خداوند در قرآن فرموده است: «فَإنَّ حِزبَ اللهِ هُم الغالِبون»؛ اگر در این راه به شهادت رسیدم و آرزویی که مدت ها در انتظارش ثانیه شماری می کردم، به آن آرزو رسیده ام.

برادران و دوستان عزیز! امروز از روزهایی است که خداوند تبارک و تعالی از مردم مسلمان امتحان می گیرد؛ بیایید دست در دست هم از این انقلاب و اسلام دفاع کنیم.

امت مسلمان ایران! قدر این امام بزرگوار را بدانید و تا آخرین قطره ی خون، او را تنها نگذاریم. هر چه سعی کردم بلکه بتوانم گناهانم را پاک کنم، نتوانستم به جز با خون خود، شاید گناهانم را بشویم.

برادران و خواهران عزیزم! شما را به خدا و شما را به خون شهیدان قسم اگر بدی از من دیده اید، مرا ببخشید و مرا عفو کنید. کسانی که تا هنوز به جبهه نرفته اند، نمی دانم چه جواب خداوند بزرگ و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) را می دهند؟ این جنگ إن شاءالله به نفع اسلام تمام می شود و آن وقت همیشه ما باید حیف و حسرت بخوریم که ای کاش ما هم یک بهره ای در این نبرد مقدس داشتیم.

ای مردم حزب الله! قدر این امام بزرگوار را بدانید که دارد علی گونه رفتار می کند و عده ی زیادی هستند که مثل دوران علی (علیه السلام) که علی را دشمن می دانستند و تبلیغات سوء علیه حضرت می کردند و شهادت علی (علیه السلام) به صورت تعجب برای مردم بود؛ امام بزرگوار ما را دشمن می دارند. ما باید حرف منافقین از خدا بی خبر را گوش نکنیم و فریب حیله بازی دشمنان را نخوریم و دنباله رو ولایت فقیه باشیم.

ای مردم! انقلاب را فراموش نکنید که این انقلاب سرچشمه اش از انقلاب حسینی است. از همه ی شما برادران اعم از تشیع و تسنن التماس دعا دارم و حلال بودی می طلبم. از تمامی بستگانم و کلیه ی فامیل از بزرگ تا کوچک حلالیت می طلبم. امیدوارم اگر که تقصیری از من دیده باشند مرا ببخشند و مرا حلال کنند.

در پایان، طول عمر امام عزیز را از خداوند خواهانم وامیدوارم ظهور حضرت مهدی (عج) را نزدیک بفرماید.

التماس دعا – خداحافظ

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

غلامحسین میرزایی

 

 

 

چند تصویر از شهید غلامحسین میرزایی | انتشار برای اوّلین بار

(برای دریافت کیفیت اصلی این تصاویر، بر روی آن کلیک کنید)

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی

 

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی در جبهه ی زبیدات

 

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی و همرزمش میرزا مدحی در پیرانشهر - سال 1362

 

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی - سال 1362

 

شهید غلامحسین میرزایی

تشییع پیکر مطهّر شهید غلامحسین میرزایی در گله دار - اسفند 1366

 

شهید غلامحسین میرزایی

تشییع پیکر مطهِّر شهید غلامحسین میرزایی در گله دار - اسفند 1366

 

شهید غلامحسین میرزایی

نماز بر پیکر مطهّر شهید غلامحسین میرزایی در گلزار شهدای شهر گله دار - اسفند 1366

 

شهید غلامحسین میرزایی

تشییع پیکر مطهّر شهید غلامحسین میرزایی - اسفند 1366

 

شهید غلامحسین میرزایی و شهید یوسف مظاهری

شهید غلامحسین میرزایی و شهید یوسف مظاهری - پیرانشهر - سال 1362

 

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی در کنار چند تن از رزمندگان گله داری - پیرانشهر سال 1362

 

شهید غلامحسین میرزایی

از چپ: شهید غلامحسین میرزایی، علی اکبری، علی غلامی، قاسم غلامی

 

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی در جمع رزمندگان - 1362

 

شهید غلامحسین میرزایی

از راست: قاسم غلامی، علی اکبری، علی غلامی، حبیب احمدی پور، شهید غلامحسین میرزایی، میرزا مدحی

 

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی

 

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی و اسماعیل اکبری

 

شهید غلامحسین میرزایی

شهید غلامحسین میرزایی، میرزا مدحی، حبیب احمدی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی