شور و شوق نینوا | خاطره ای از شهید حمزه عبداللهی
شور و شوق نینوا | خاطره ای از شهید حمزه عبداللهی
راوی: عبدالرسول عبداللهی (برادر شهید)
نوزدهم دی ماه سال 63 عروسی مختصری گرفت. 26 دی ماه مجدّداً به جبهه (منطقه ی قفاس) برگشت و پس از حدود 33 روز رزم بی امان مأموریتش در آن جا به اتمام رسیده بود. در تاریخ 29 بهمن از قفاس تسویه کرده و به «قرارگاه نوح نبی (ع) بوشهر» مراجعت می کند.
در آن زمان وقتی به قرارگاه می رسد زمزمه ای مبنی بر اعزام برادران قرارگاه به جبهه و عملیات می شنود. در حالیکه حکم مسئولیتش به عنوان مسئول «تبلیغات سپاه خارک» صادر شده بود، به فرماندهی قرارگاه مراجعه و متقاضی اعزام مجدد به جبهه و شرکت در عملیات میشود. وقتی با مخالفت فرماندهی مواجه می شود با اصرار و حتّی گریه و زاری فرماندهی قرارگاه را (ملاح زاده) تسلیم به موافقت می کند و وقتی موافقت فرماندهی را جلب می کند شادی کنان خبر موافقت را به دوستان اعلام می کند. برای 48 ساعت به منزل مراجعت می کند و مجدّداً در روز 5 اسفند به بوشهر و پس از آن به منطقه ی عملیاتی جنوب رفته و در «عملیات بدر» شرکت و سرانجام در صبح روز 21 اسفند در «شرق دجله» روحش به ملکوت اعلی پرواز و جسمش در روز 26 اسفند بر روی دستان خدا جوی منطقه تشییع و در «گلزار شهدای اسیر» و در جوار سردار خستگی ناپذیر جبهه ها، «سردار حاج علی نوری» آرام می گیرد.
سنگر حفظ و نشر آثار شهدای منطقه گله دار و اسیر
WWW.NAHJ-SHOHADA.BLOG.IR